بترس از روزی که روی سنگی بگذارندت
و آنجا تازه با حجاب آشنا شوی......
سیاه مشق
براى زمانی که تشنه ی خلوت می شوم
قلم می زنم و صفحه را سیاه می کنم.
سیاهی که تنها هدفش خلوت است
خلوتی که در فضای مجازی کمتر پیدا می شود
من در «خلوتم» می نویسم تا تو در «خلوتت» بخوانی
یا حق
جدید ترین مشق
- ۹۳/۱۰/۲۷سلاح!
- ۹۳/۱۰/۲۳تکرار می شود
- ۹۳/۱۰/۱۴من نامردم!
- ۹۳/۱۰/۰۹اعتیاد مدرن
- ۹۳/۱۰/۰۳روحیه!
- ۹۳/۱۰/۰۳متنفرم از3
- ۹۳/۰۹/۲۷یار مهربان!
- ۹۳/۰۹/۲۶روحیه مضاعف
- ۹۳/۰۹/۲۵داغون داغونم!
- ۹۳/۰۹/۲۳قلم!
اگر نظر مرا بخواهی:
محرم رو دوست دارم چون:
ماه امام حسینه!
امام حسینی که فقط امام حسین حزب اللهی ها نیست!
امام حسین مسیحیا و سنی ها و ما مسلمون ظاهری ها و همه و همست!
پس محرم این امام حسینو دوست دارم!
محرم را به خاطر نشاط و طراوت بعد از اشک روضه اش دوست دارم!
«باسمه تعالی»
از وقتی نوشتن را آموختم سربرگ تمام کاغذ هایم ثابت بوده.
وقتی به نام او آغاز می کنم آرام می شوم از بند دنیا آزاد می شوم و با تمام وجودم قلم می زنم
نمی دانم چرا ولی دیدن همین دو کلمه در بالای متن دلگرمم می کند. آب سردی می شود بر آتش اضطرابم
و خلاصه از همان آغاز تا به اینجا پایه و تکیه گاه تمام متن هایم دو کلمه بوده.
و باز هم با نام خودش آغاز می کنم تا در هنگام قلم زدن خودش قلم و دلم را بدست بگیرد:
«باسمه تعالی»