سیاه مشق

براى زمانی که تشنه ی خلوت می شوم

سیاه مشق

براى زمانی که تشنه ی خلوت می شوم

سیاه مشق

قلم می زنم و صفحه را سیاه می کنم.
سیاهی که تنها هدفش خلوت است
خلوتی که در فضای مجازی کمتر پیدا می شود
من در «خلوتم» می نویسم تا تو در «خلوتت» بخوانی

یا حق

طبقه بندی موضوعی
جدید ترین مشق
اگر نظر مرا بخواهی:

۹ مطلب با موضوع «خستگی» ثبت شده است

من نامرد هستم....

نامرد هستم که رفاقتم تا جایی که سود داشته باشد انقضا دارد

نامرد هستم که وقتی رفیق سود دارد با اویم و وقتی سود ندارد با دیگری!

نامرد هستم که به اسم رفتن به خانه رفقا را «می پیچانم» و با اهلش می روم «پاساژ»

نامرد هستم که خر و خرما را با هم می خواهم

نامرد هستم که همه این ها را به دیگری نسبت می دهم که مبادا متوجه شوند که از همه نامرد ترم!

نامرد هستم که با همه این ها به روی خودم هم نمی آورم و به کارم ادامه می دهم

_________________________________________________________________________________

1-مطلب «مخاطب آزاره» قبول! ولی مشکل از پوست کلفتی مخاطب خاصّه!!!!!

2-هرگونه تشابه کاملا اتفاقی است(!) و متن ساخته ذهن حقیر است نه روایت زندگی دوستان!

3-باشد که رستگار شویم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۳ ، ۱۷:۰۲
عمار
نمی دونم من جدیدا زندگی رو جدی گرفتم دور برش داشته
یا واقعا اینقدر مهم شده!
تازگیا بیشتر از قبل فشار میاره!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۳ ، ۲۱:۰۰
عمار

منی که تو کل عمرم کتاب های درسی رو هم به زور پدر مادر خوندم 

کلا روهم یک ساعتم مطالعه آزاد نداشتم

و از کتاب خوندن بدم میاد.....

شدم مسئول معرفی کتاب!

مار از پونه بدش میاد.....


اگر دنیا خوب بود دنیا نبود!

یعنی هیچ کار این دنیا باب میل ما نیست!

ای دنیا به اون روح نداشتت!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آذر ۹۳ ، ۲۱:۰۱
عمار

- میگم اصغر بریم اونور بشینیم . از اونجا بازی رو کامل میشه دید

- تو کی ای که میگی؟ اصلا تو برا چی خودتو به ما می چسبونی؟ آخه وجه شبه من و تو چیه که با هم دوست بشیم؟ها؟ چی مون مشترکه؟


اینا رو بارم کرد رفت! راستم می گفت اون روز هر چی فکر کردم وجه شبهی بینمون پیدا نکردم!


امروز حدود سه سال از این ماجرا میگذره و الان اصغر یکی از بهترین دوستای منه!


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۳ ، ۱۷:۱۹
عمار
نداشتن برنامه ریزی،کار های عقب مانده ماه قبل،فشار سنگین کاری،ایستگاه پنج توچال،تا مچ تو برف راه رفتن،24 ساعت بدون یک وعده کامل غذایی، آبگوشت با ترشی و سبزی،ملاقات و مصافحه با مواد فروش محل،سکته قلبی در اول جوانی،وصیت نامه ننوشته،نوار قلب،فیلم بیمارستان بهمن،مرتضای پاشایی،شیش تایی ها،دربی سیاسی،دربی وسط هفته،مذاکرات ژنو،رفیق عاشق،رفیق غرق در افکار،کربلای اربعین،لیست بلند بالا از ایده های سنگین،وبلاگ،وبلاک(!)،........
بعد بگید چرا نمی نویسی!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۳ ، ۱۷:۳۴
عمار
سال ها از زمانی که سوگولی آغا محمد خان شده ای می گذرد!
آن روز ها طفلی کوچک بودی و کسی زیاد به تو توجه نمی کرد !
آن روز ها هیچکس حتی فکرش را هم نمی کرد که تو،طهران(تهران خودمان)،قریه ای کوچک که شاید بزرگترین افتخارت همسایگی با «ری» بود 
تبدیل شوی به پایتخت کشور ایران. هرگز به ذهن کسی هم خطور نمی کرد که آن روستای کوچک که از بالا تا پایین آن ده دقیقه هم راه نبود، آنقدر بزرگ شوی که ساکنانت (که ادعا دارند تو را مثل کف دستشان می شناسند!) هم بین کوچه و پس کوچه هایت سر در گم شوند!
آنقدر بزرگ که حتی  بسیاری از ساکنانت هم اسم همه خیابان هایت را نمی دانند (یا حتی اسمشان را نشنیده اند!)
گوش شیطان کر آنقدر رشد کرده ای که به راحتی امثال من را روی یک انگشت به مدت 1 ساعت می گردانی بدون اینکه حتی بفهمیم در کدام محله هستیم

خودمانیم انگار هر چه بزرگ تر می شوی شیطنتت بیشتر گل می کند !
امروز خوب سر کارم گذاشته بودی!
یک ساعت در خیابان هایت مرا چرخاندی آخر هم نگذاشتی سر از کارت در بیاورم !
 هزار الله اکبر آنقدر هم کوچه و بلوار داری  نمی شود از نقشه ات سر در آورد !
یادش بخیر آن زمان که به مردانگی و جوون مردی لات هایت معروف بودی !
الان که خودت ختم بی مرام ها شده ای!

ای تهران ،ای نگین ایران، ای جواهر البرز.......

خیلی نامردی!!!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ آبان ۹۳ ، ۲۰:۲۹
عمار

یه معلم فیزیک داریم که کلا تو عالم هستی یه دونست

یه امتحان گرفته نصفش رو درس نداده! بعد آزمون که بهش می گیم میگه:جدی؟؟ «ولش کن» الان که دارم بهتون درس میدم!

داره جزوه میگه سوال اینه: چگونه..........  بعد جواب سوال اینه : چون..............! بعد وقتی بهش میگیم میگه : جدی؟؟؟ جمله بندیم که خیلی خوبه! اصلا «ولش کن» هر چی دوست داری بنویس!

وسط درس ازش سوال کردیم اگر مثلا اینطوری بشه بازم جواب همینه میگه : اونو «ولش کن» ببین من چی بهت میگم!

موقع جزوه گفتن یه موضوع رو کلا جا انداخته وقتی میگیم آقا این موضوع هم تو کتاب هست میگه: «ولش کن» کتاب بد تالیف شده !!!!! من این رو بعدا میگم!

بعد آزمون مجموع نمراتی که داده با مجموع نمراتی که کم کرده به زور به 17 می رسه (تازه برا هر کس متفاوته!)وقتی بهش میگیم میگه: «ولش کن» مهم خود درسه!


خلاصه کلا آدم باحالیه

دو سه بار قصد کردیم بریم زیرابش رو پیش مسئول آموزش بزنیم هی گفتیم گناه داره «ولـــــــش کن»!

دعا کنید با این آدم تا آخر سال طاقت بیاریم!

اصلا شما هم بی خیال این مطلب ولــــش کن!

کلا ولــــــــــــــــــــــــــــــــــش کـــــــــــــن!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۹:۴۳
عمار

متنفرم از آدمایی که همیشه در حال شعار دادن هستن و از مهم ترین شعاراشون اینه که «فلانی فقط بلده شعار بده»!!!!!


( از انواع رایج مغالطه اتهام مغالطه است: مغالطه‌آمیز معرفی کردن سخنی که مغالطه‌آمیز نیست، بدون ارائه دلیل برای آن!!!!!)

انگار خیلی ها مغلطه گر به دنیا میان


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ آبان ۹۳ ، ۱۸:۲۸
عمار

متنفرم از آدمایی که تو فضای مجازی هم نمی زارن آدم خلوت کنه!!!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۳ ، ۲۳:۲۷
عمار