سیاه مشق

براى زمانی که تشنه ی خلوت می شوم

سیاه مشق

براى زمانی که تشنه ی خلوت می شوم

سیاه مشق

قلم می زنم و صفحه را سیاه می کنم.
سیاهی که تنها هدفش خلوت است
خلوتی که در فضای مجازی کمتر پیدا می شود
من در «خلوتم» می نویسم تا تو در «خلوتت» بخوانی

یا حق

طبقه بندی موضوعی
جدید ترین مشق
اگر نظر مرا بخواهی:

قلم!

يكشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۳، ۰۷:۳۸ ب.ظ

می آید سر کلاس و یک ساعت از مردانگی صحبت می کند یک حتی یک نفر از میان جمع جرئت نمی کند که بلند شود و بگوید« تو از مردانگی چه داری»

در عوض بعد از کلاس و پشت سرش همه به صحبت هایش خرده می گیرند


بالای منبر می رود ، آیه ای از قرآن می خواند و صحبت هایش را شروع می کند 

یکی از مستمعان ایرادی را به غلط از او می گیرد

از جوابش متوجه می شوی که بر فنون بحث تسلط کامل دارد

بعد از سخنرانی و در میان روضه دو جمله می گوید که هر دو از مثال های تحریف واقعه کربلا در کتاب حماسه حسینی است!

اما جرئت نمی کنی که بلند شوی و تذکر بدهی

حتی جرئت نمی کنی بعد از منبرش خصوصی به او متذکر شوی ،احترام صاحب خانه را بهانه می کنی و جواب دلت را یک جور می دهی


مطلبی را در وبلاگت خوانده و پیگیر اصل ماجرا می شود ، جرئت نمی کنی جوابش را بدهی یک جور ماست مالش می کنی تا قضیه را فراموش کند


یک سری حرف ها را نمی شود گفت باید نوشت و گوشه ای گذاشت 

گوشه ای که دور از دست اطرافیان باشد

__________________________________________________________________________-

1- سپاس خدایی را که قلم را آفرید

و خدا رحمت کند پدر آن که قلم را به دستم داد

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۹/۲۳
عمار

نظرات (۲)

۲۴ آذر ۹۳ ، ۱۹:۵۲ سید عماد هاشمی
نمی دونم بقیه از این پست چی فهمیدن

ولی می دونی که من همشو فهمیدم

1.
با همین نگفتن ها به این جا رسیده ایم. اگر 10 سال پیش یک نفر جلویش وایمیساد و می گفت تو از مردونگی چ داری؟؟ الان به اینجا نمی رسید که برای ما از مردونگی حرف بزند. یعنی طرف به ما خیانت کرده و امروز اگر ما نگوییم به کسانی که 10 سال دیگه میان خیانت کردیم و این سیکل معیوب(به قول خودش!) ادامه پیدا می کنه...

آری یک سری حرف ها را نمی شود گفت باید نوشت اما نباید گوشه ای گذاشت بلکه باید داد به آن کسی باید بفهمد....

2.
فک می کنم دیگه در مورد اون بنده خدا اولی خیلی موضع گرفتی. اینقدا هم بد نیست عمار جان. بحث بماند برای حضوری...

3.
می دونی که اون بنده خدا فهمید داری ماست مال می کنی. به نظرم اگ جرئت نداشتی بگی پس با طرف رفیق نیستی اگرم منظورت از جرئت اینه که نمی تونستم بگم به توچه؟ چون رفیقمه و اینا پس تو اون یه مورد نا رفاقتی کردی


نمی دونم بقیه از این نظر چی فهمیدن

ولی می دونم که من همشو فهمیدی


پاسخ:
اولا سلام
ثانیا من نظری در مورد اون بنده خدای اولی(!) ندادم در این یه مورد باهاش مخالفم ولی تو بقیه موارد نه!
ثالثااینکه به طرف نگفتم ،ربطی به رفاقتمون نداره 
(رابعا خیلی وقت بود برا کسی اولا ثانیا ثالثا ننوشته بودم، از وقتی حاج آقا رضوی گفته تو فضای مجازی بحث نکنید کلا این مدل رو کنار گذاشته بودم امیدوارم دیگه سراغش نرم!)

«نمی دونم بقیه از این نظر چی فهمیدن

ولی می دونم که تو همشو فهمیدی»
بسیار عالی.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی