می آید سر کلاس و یک ساعت از مردانگی صحبت می کند یک حتی یک نفر از میان جمع جرئت نمی کند که بلند شود و بگوید« تو از مردانگی چه داری»
در عوض بعد از کلاس و پشت سرش همه به صحبت هایش خرده می گیرند
بالای منبر می رود ، آیه ای از قرآن می خواند و صحبت هایش را شروع می کند
یکی از مستمعان ایرادی را به غلط از او می گیرد
از جوابش متوجه می شوی که بر فنون بحث تسلط کامل دارد
بعد از سخنرانی و در میان روضه دو جمله می گوید که هر دو از مثال های تحریف واقعه کربلا در کتاب حماسه حسینی است!
اما جرئت نمی کنی که بلند شوی و تذکر بدهی
حتی جرئت نمی کنی بعد از منبرش خصوصی به او متذکر شوی ،احترام صاحب خانه را بهانه می کنی و جواب دلت را یک جور می دهی
مطلبی را در وبلاگت خوانده و پیگیر اصل ماجرا می شود ، جرئت نمی کنی جوابش را بدهی یک جور ماست مالش می کنی تا قضیه را فراموش کند
یک سری حرف ها را نمی شود گفت باید نوشت و گوشه ای گذاشت
گوشه ای که دور از دست اطرافیان باشد
__________________________________________________________________________-
1- سپاس خدایی را که قلم را آفرید
و خدا رحمت کند پدر آن که قلم را به دستم داد
- میگم اصغر بریم اونور بشینیم . از اونجا بازی رو کامل میشه دید
- تو کی ای که میگی؟ اصلا تو برا چی خودتو به ما می چسبونی؟ آخه وجه شبه من و تو چیه که با هم دوست بشیم؟ها؟ چی مون مشترکه؟
اینا رو بارم کرد رفت! راستم می گفت اون روز هر چی فکر کردم وجه شبهی بینمون پیدا نکردم!
امروز حدود سه سال از این ماجرا میگذره و الان اصغر یکی از بهترین دوستای منه!
از خدا که پنهون نیست از شما چه پنهون:
وقتی اومدم تو بلاگ بیان قصدم نوشتن تو اونجا بود!
بعدش تصمیم گرفتم یه جا برا دل خودم بنویسم اومدم اینجا!
اینجا سعی می کنم بداهه بنویسم! هر چی اومد می نویسم
ولی اونجا یه سی چهل ثانیه قبل هر مطلب فکر می کنم!
خلاصه اینکه مطالب این ور رو از رو دل(ادبی از رو شکم!!!) می نویسم
ولی اونجا برا نوشتن هدف دارم!
لپ کلامم اینه که مطالب اونجا (از نطر خودم) به درد بخور تر از مطالب اینجاست!
و پیشنهاد می کنم اونجا رو هم سر بزنید!
یه معلم فیزیک داریم که کلا تو عالم هستی یه دونست
یه امتحان گرفته نصفش رو درس نداده! بعد آزمون که بهش می گیم میگه:جدی؟؟ «ولش کن» الان که دارم بهتون درس میدم!
داره جزوه میگه سوال اینه: چگونه.......... بعد جواب سوال اینه : چون..............! بعد وقتی بهش میگیم میگه : جدی؟؟؟ جمله بندیم که خیلی خوبه! اصلا «ولش کن» هر چی دوست داری بنویس!
وسط درس ازش سوال کردیم اگر مثلا اینطوری بشه بازم جواب همینه میگه : اونو «ولش کن» ببین من چی بهت میگم!
موقع جزوه گفتن یه موضوع رو کلا جا انداخته وقتی میگیم آقا این موضوع هم تو کتاب هست میگه: «ولش کن» کتاب بد تالیف شده !!!!! من این رو بعدا میگم!
بعد آزمون مجموع نمراتی که داده با مجموع نمراتی که کم کرده به زور به 17 می رسه (تازه برا هر کس متفاوته!)وقتی بهش میگیم میگه: «ولش کن» مهم خود درسه!
خلاصه کلا آدم باحالیه
دو سه بار قصد کردیم بریم زیرابش رو پیش مسئول آموزش بزنیم هی گفتیم گناه داره «ولـــــــش کن»!
دعا کنید با این آدم تا آخر سال طاقت بیاریم!
اصلا شما هم بی خیال این مطلب ولــــش کن!
کلا ولــــــــــــــــــــــــــــــــــش کـــــــــــــن!!!