می آید سر کلاس و یک ساعت از مردانگی صحبت می کند یک حتی یک نفر از میان جمع جرئت نمی کند که بلند شود و بگوید« تو از مردانگی چه داری»
در عوض بعد از کلاس و پشت سرش همه به صحبت هایش خرده می گیرند
بالای منبر می رود ، آیه ای از قرآن می خواند و صحبت هایش را شروع می کند
یکی از مستمعان ایرادی را به غلط از او می گیرد
از جوابش متوجه می شوی که بر فنون بحث تسلط کامل دارد
بعد از سخنرانی و در میان روضه دو جمله می گوید که هر دو از مثال های تحریف واقعه کربلا در کتاب حماسه حسینی است!
اما جرئت نمی کنی که بلند شوی و تذکر بدهی
حتی جرئت نمی کنی بعد از منبرش خصوصی به او متذکر شوی ،احترام صاحب خانه را بهانه می کنی و جواب دلت را یک جور می دهی
مطلبی را در وبلاگت خوانده و پیگیر اصل ماجرا می شود ، جرئت نمی کنی جوابش را بدهی یک جور ماست مالش می کنی تا قضیه را فراموش کند
یک سری حرف ها را نمی شود گفت باید نوشت و گوشه ای گذاشت
گوشه ای که دور از دست اطرافیان باشد
__________________________________________________________________________-
1- سپاس خدایی را که قلم را آفرید
و خدا رحمت کند پدر آن که قلم را به دستم داد